عشق و رســوایی همیشه توام است
عاشـــــــــق فارغ ز رسوایی کم است
در حریمـــــم عشق جای عقل نیست
عاشـــقی با عاقـــلی دور از هم است
هر که را با عشـــــــــــــق دیدم آشنا
با خـــــرد بیگانه با دل محــــــرم است
زندگی با عشـــــــــق معنا می شود
بی حضور عشــــــق دنیا مبهم است
برگ و بار عاشــــــقی خون دل است
ریشه های عشق در خاک غم است
در دلم آهســـــــته می گرید کسی
بارش بـــــــاران در اینجا نم نم است
چــــــهره زردم به اشک آغشته شد
روی این پژمرده گل هم شبنم است
بی حضور چشمهای روشنت
لحـــــــــظه های ماتم است
یادت ای آرام بـــــــخش زندگی
درد بی درمان ما را مرهم است
خسرو قاسمیان
لیوان پر...برچسب : نویسنده : 8livanepor6 بازدید : 17